طرز فکر

خانم معلمه سر کلاس از یه بچه تخسه می پرسه: اگه سه تا گنجشک سر یه شاخه درخت نشسته باشن،‌ بعد ما یکیشون رو با تیر بزنیم، چند تا گنجشک رو درخت میمونه؟ بچهه میگه: هیچی! معلمه میگه: نخیر دو تا میمونه. بچهه میگه: خوب اون دو تا هم از صدای تیر فرار میکنن دیگه. معلمه یکم فکر میکنه، میگه: جوابت درست نبود ولی از طرز فکرت خوشم اومد! بعد شاگرده میگه: خانم حالا ما یه سوال بپرسیم؟! معلمه میگه: بپرس. پسره‌ میگه: اگه سه تا خانم تو خیابون بستنی بخورن، اولی گاز بزنه، ‌دومی لیس بزنه و سومی میک بزنه، کدومشون ازدواج کرده؟! معلمه یکم فکر میکنه، میگه: خوب معلومه،‌ سومی! بچهه میگه: نه...جوابتون درست نبود. اونی که حلقه دستشه ازدواج کرده، ولی از طرز فکرت خوشم اومد

10 جک

10 جک

?-اکبر آقا میره نجاری میگه: قربون یک کمد بساز اصغرآقا توش نباشه! 

?-اکبر آقا شب از خواب پامیشه، پاهایی که از لحاف اومده بیرون رو میشماره،‌ میبینه شیش تاس! هول میشه، پاهای خودش رو جمع میکنه،‌ دوباره میشمره،‌ بعد با خیال راحت میخوابه!

?-غضنفر داشته زنش رو به زور میکرده تو یخچال، ازش میپرسن داری چی کار میکنی؟ میگه: میخوام فاسد نشه!

?-دم دروازه قزوین نوشتن: شورت آهنی موجود است! از شهر که خارج میشی، نوشتن: آهن پاره خریداریم!

?-غضنفر تو مسابقه دو دوپینگ میکنه،‌ ازقضا آخر میشه! رفقاش میپرسن: بابا چرا آخر شدی؟‌میگه: آخه نمیخواستم بهم مشکوک شن!!

?-غضنفر دو تا گوشش سوخته بوده، میره دکتر. دکتره میپرسه: چرا اینجوری شدی؟ غضنفر میگه: آقای دکتر داشتم اتو میکردم خانم تلفن زد، من به جای اینکه گوشی رو بذارم رو گوشم اتو رو گذاشتم! دکتره میگه: خوب اون گوشت دیگه چرا سوخته؟! میگه: آخه خانم دوباره زنگ زد!!

?-
قزوینیه داشته واسه رفیقش تعریف می‌کرده که: بالام جان دیشب رفته بودیم عروسی، جات خالی مختلط مختلط، مرد و پسر قاطی!

?-غضنفر ساعت سه نصفه شب مست و پاتیل میرسه در خونه، هرکار میکرده نمیتونسته کلید رو بکنه تو قفل در. خلاصه اونقدر سر و صدا میکنه تا زنش بیدار میشه، ازون بالا داد میزنه: اصغر اقا کلید بندازم؟! ترکه میگه: نه بابا کلید دارم، سوراخ بنداز!

?-دو تا غضنفر میرن سوراخ لایه اوزن رو بدوزن، خودشون میمونن اونور!

??-میخواستن بن لادن (یا یک کله خری شبیه اون!) رو شکنجه بدن، از ملت نظر خواهی میکردن که چیکارش کنند. نظر غضنفر رو میپرسن، میگه: ایلده سر یک میله رو داغ کنید، خوب که سرخ شد، از طرف سردش بکنید تو ماتحتش!! ملت کف میکنن، میپرسن: حالا چرا از طرف سردش؟! ترکه میگه: تا هرکی خواست درش بیاره، دستش بسوزه!!